در ذیل چگونگی گردآوری این اشعار را از زبان مهراب مردانی آورده شده است:  

« اینجانب مهراب مردانی کرانی فرزند حاج کریم متولد 1325 ه.ش ساکن روستای کران می باشم.

 در سال 1332ه.ش پدرم مرا به مکتب خانه فرستادند و در آن زمان مکتب در مسجد جامع کران برقرار بود و شخصی به نام میرزابابا ایومن «مردانی» درس می دادند و آخوند میرزا بابا از همه کتابهای قدیم و قرآن کریم و کتابهای مذهبی تاریخی و اشعار و دست نویس اشعار ملازلفعلی را به ما یاد می دادند. تا زمانی که مدرسه دولتی کران ساخته شد و آن زمان، در مدرسه شرکت کردیم. و آقای ناصر فاضلی فارسانی اولین مدیر و معلم مدرسه از بنده امتحان گرفتند و من در کلاس سوم قبول شدم و در این مدرسه تا پایه ششم ابتدائی تحصیل کردم. اما د رتمام این دوران من به اشعار ملازلفعلی علاقه زیادی داشتم. بنابراین از آخوند میرزا بابا تقاضا کردم هر چه از گفته های ملازلفعلی میداند برایم بنویسند . ایشان هم هر چه میدانستند برایم در یک دفترچه نوشتندکه به دلایلی قسمتهایی از آن گم شد و بنده از دیگر باسوادان آن زمان ازجمله مرحوم پدرم حاج کریم مردانی و دائی این جانب مرحوم حاج حسین خان مردانی , مرحوم ملا محمدحسین مردانی و مرحوم محمدحسن باقری و رجب علی امامی قطعات دیگری را بدست آوردم و در یک دفترچه مخصوص جمع آوری نمودم.

در سال 1345 یکی از اهالی بختیاری بنام نبی الله هزازیان از ایل اسیوند چون می دانست من به اشعار ملازلفعلی علاقمند هستم کتاب چاپ دزفول را که اولین کتاب منتشر شده ار ملا است را از خوزستان برایم آورد. و چون اشعار چاپ شده ناقص بود آنها را کامل نموده در دفترچه مذکور نوشتم. این اشعار حدیث کساء ملا می باشد. در سال 1351 ه.ش قطعه شعری دیگر از ملا به دست آوردم که عنوان آن (طات صفر) می باشد و آن را نیز یادداشت نمودم. در سال1354 ه.ش اشعار مناظره (1) ، مناظره(2) و مناظره(3) را جمع آوری و در همان دفترچه یادداشت نمودم ».

 

بخش اول:

اشعار و حکایات به چاپ رسیده در باره ملا زلفعلی

 

- بیوگرافی شاعر

- حدیث کساء

- معراج نامه

- آیئنه غیوی

- غرمیدن برف او

- مناظره

 

بیوگرافی و شرح احوال ملا زولفعلی در کتب مختلف

در کتاب (( دیوان مجرم ملاذولفعلی کرانی بختیاری )) نوشته مرید محمدی که در سال 1379 ه.ش توسط شرکت تعاونی چاپ افست شهرکرد به چاپ رسیده آمده است:

ملاّ ذوالفعلی بختیاری که او را با نام ملاّذوالفعلی کُرّونی(کرانی) بختیاری[1] می شناسند، از شاعرانی است که گویش بختیاری را زبان شعر خود قرار داده و بیشتر از گویش بختیاری در آثار خویش بهره جسته است.

وی چهره ای شناخته شده در شعر و ادب بختیاری است. در دامنه کوهها و دشتهای سبز و خرم این دیار با حال و هوای نی چوپان، چشمه، کوه، برف، بُهون (سیاه چادر) و ملاّر[2] زندگی را آغاز کرد.

ملاّ، علی رغم فضای کم رنگ تحصیل در دیارش، با قریحة خدادادی و سرشاری که داشت، به مطالعة گسترده ای در علوم اسلامی و شعر پرداخت. اگر چه گویش مردم کرّون از الفاظ بختیاری مملو است، ولی سلاست و روانی شعر ملاّ، بیانگر تبحّر و اشراف فراوانی که ایشان نسبت به گویش بختیاری داشته اند، به حدی است که ابتداء تصور می شود وی اهل این ولایت نیست:

دَسمال شَده تیگس و ور سَر قاپوت

جُووس ز کَتون و آلْخُلغ حُشک از زر 

بسیاری از کلمات بیت بالا حتی در 200 سال پیش هم در گویش مردم کرّون به کار برده نشده و اگر هم به کار رفته با تلفظ شکسته تری بوده است یا دست کم از گونه های دیگر گویش بختیاری، تأسی جسته است.

بی قراری ملاّ، برای یافتن جاه و مقام انسانی قطعاً سبب تشرف به حضور استادانی در ادب فارسی گردیده است. وی توانسته کمالات معنوی و واژه های بختیاری را در هم بیامیزد و سخن خویش را به تصویرهای زیبای ادبی متناسب با فرهنگ و طبیعت بختیاری بیامیزد به طرزی که همگان را پسند آید.

بی اعتنایی به دنیا و عدم دلبستگی به امور دنیوی از وی شخصیتی والا، برجسته و مورد احترام خاص و عام ساخته است.

در مورد بی اعتنایی وی به موضوعات دنیایی گفته اند:

هنگام بازگشت از یکی از سفرهایش به او اطلاع دادند که همسرت به قهر به منزل پدر رفته است، وی با خونسردی گفته است:

ول مو رَده به حونه پدرس

پدرس خیر هو بینه و هو خیر پدرس

اعتقاد این شاعر بزرگ به دین مبین اسلام و مذهب تشیع خصوصیات دیگری به شعر او داده است تا حوادث تاریخی بزرگی مانند معراج پیامبر اکرم(ص) حدیث کساء را به زیور شعر بیاراید.



[1] کرّان – یکی از روستاهای تابع فارسان

[2] سه پایه جهت استفاده های صحرایی برای آویزان کردن مشک و سایر لوازم